Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sick-out
U
اعتصاب از راه خود را به بیماری زدن
sick-outs
U
اعتصاب از راه خود را به بیماری زدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
strike pay
U
حقوق ایام اعتصاب که ازطرف سندیکاهای کارگری به اعتصاب کنندگان پرداخت میشود
hunger strike
U
اعتصاب غذای زندانیان وغیره اعتصاب غذا
hunger strikes
U
اعتصاب غذای زندانیان وغیره اعتصاب غذا
light strike
U
اعتصاب با اخطار کم مدت اعتصاب برقی
picketings
U
اعضای اتحادیه کارگری که درحال اعتصاب خارج از محل کار خود جمع می شوند تادیگران را نیز به اعتصاب وادارند و نیز خریداران را ازخرید منصرف کنند
sequela
U
بیماری ناشی از بیماری دیگر
sit in
U
اعتصاب
tie up
U
اعتصاب
turn out
U
اعتصاب
holdout
U
اعتصاب
holdouts
U
اعتصاب
sit-ins
U
اعتصاب
sit-in
U
اعتصاب
tie-ups
U
اعتصاب
tie-up
U
اعتصاب
strike
U
اعتصاب
stay in strike
U
اعتصاب
strikes
U
اعتصاب
walk out
U
اعتصاب کردن
go on strike
U
اعتصاب کردن
to strike work
U
اعتصاب کردن
to go on strike
U
اعتصاب کردن
riot and civil commotion
U
اعتصاب و تظاهرات
confrontational
U
انجام اعتصاب
struck
U
درحال اعتصاب
general strikes
U
اعتصاب عمومی
general strike
U
اعتصاب عمومی
strikebound
U
دچار اعتصاب
strike-breakers
U
اعتصاب شکن
knobstick
U
خائن اعتصاب
strike-breaker
U
اعتصاب شکن
official receiver
U
اعتصاب رسمی
hunger strike
U
اعتصاب غذا
pickets
U
اعتصاب کردن
wildcat strike
<idiom>
U
اعتصاب کارگران
picketed
U
اعتصاب کردن
strikes
U
اعتصاب ضربه
strikes
U
اعتصاب کردن
picket
U
اعتصاب کردن
strike
U
اعتصاب ضربه
outed
U
در حال اعتصاب
out-
U
در حال اعتصاب
sit-down
U
اعتصاب کارمندان
strike
U
اعتصاب کردن
out
U
در حال اعتصاب
strikers
U
اعتصاب کننده
striker
U
اعتصاب کننده
sit down
U
اعتصاب کارمندان
strikes
U
اصابت اعتصاب کردن
strike
U
اصابت اعتصاب کردن
to go on a hunger strike
U
اعتصاب غذا کردن
blacklegs
U
کارگر اعتصاب شکن
walkouts
U
اعتصاب ,ترک جلسه
walkout
U
اعتصاب ,ترک جلسه
out law strike
U
اعتصاب غیر قانونی
they are on strike
U
اعتصاب کرده اند
official receiver
U
اعتصاب باجایزه سندیکا
blackleg
U
کارگر اعتصاب شکن
hunger-striker
U
اعتصاب غذا کننده
[زن ]
[مرد]
finks
U
اعتصاب شکن جاسوسی کردن
fink
U
اعتصاب شکن جاسوسی کردن
go out
U
اعتصاب کردن دست کشیدن از
strike
U
تصادف و نصادم کردن اعتصاب
strikes
U
تصادف و نصادم کردن اعتصاب
picket
U
اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
picketed
U
اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
pickets
U
اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
He warned he would go on a termless hunger strike.
U
او
[مرد]
هشدار داد که اعتصاب غذای بی مدتی خواهد کرد.
srcc
U
commotions civil riotsand ,strikes اعتصاب شورش و اشوبهای داخلی
epizootic
U
بیماری
pathogenic
U
بیماری زا
maladies
U
بیماری
illnesses
U
بیماری
virulent
<adj.>
U
بیماری زا
malady
U
بیماری
diseases
U
بیماری
disease
U
بیماری
illness
U
بیماری
AIDS
U
بیماری سیدا
AIDS
U
بیماری ایدز
wilson's disease
U
بیماری ویلسون
pick's syndrome
U
بیماری پیک
pott's disease
U
بیماری پوت
to be down with something
U
بیماری گرفتن
to be ill with something
U
بیماری گرفتن
to have something
[a disease, an illness]
U
بیماری گرفتن
sick bed
U
بستر بیماری
to be laid up with something
U
بیماری گرفتن
tay sach's disease
U
بیماری تی- ساکس
legionnaires' disease
U
بیماری لژیونرها
radiation sickness
U
بیماری تابشی
The symptoms ( of a disease) .
U
علائم بیماری
Diagnosis.
U
تشخیص بیماری
radiation sickness
U
بیماری اشعه
VD
U
بیماری مقاربتی
VD
U
بیماری زهروی
pick's disease
U
بیماری پیک
encephalopathy
U
بیماری مغزی
rabies
U
بیماری هاری
illnesses
U
بیماری کسالت
love sickness
U
بیماری عشق
illness
U
بیماری کسالت
symptomatic
U
نشانه بیماری
mental disease
U
بیماری روانی
mental illness
U
بیماری روانی
mental disorder
U
بیماری روانی
some kind of sickness
U
یک نوعی از بیماری
Parkinson's disease
U
بیماری پارکینسون
ailment
U
بیماری مزمن
insect vectors
U
حشرات بیماری زا
ailments
U
بیماری مزمن
down's disease
U
بیماری داون
graves'disease
U
بیماری گریوز
hansen's disease
U
بیماری هنسن
catamnesis
U
تاریخچه بیماری
advantage by illness
U
بهره بیماری
addison's disease
U
بیماری ادیسون
alzeimer's disease
U
بیماری الزایمز
radiation sickness
U
بیماری برتابشی
herpes simplex
U
بیماری تب خال
sick leave
U
استراحت بیماری
venereal disease
U
بیماری مقاربتی
neuropathy
U
بیماری عصب
nosophobia
U
بیماری هراسی
psychosis
U
بیماری روانی
pathogenesis
U
بیماری زایی
remission
U
بهبودی بیماری
parkinsonism
U
بیماری پارکینسون
pathognomy
U
بیماری شناسی
pestilence
U
بیماری طاعون
pathophobia
U
بیماری هراسی
lumpy jaw
U
بیماری "اکتینومیکوز"
nosophilia
U
بیماری خواهی
epilepsy
U
بیماری صرع
migraine
U
میگرن
[پزشکی]
[بیماری]
to pass a disease on
U
بیماری منتقل کردن
allopathy
U
معالجهء بیماری با اضداد ان
epinosic gain
U
بهره ثانوی بیماری
secondary gain
U
بهره ثانوی بیماری
flight into sickness
U
پناه بردن به بیماری
basedow's disease
U
بیماری بیس داو
beriberi
U
بیماری کمبود ویتامن B
to die of an illness
U
در اثر بیماری مردن
fungus
U
فونجی بیماری قارچی
diathesis
U
بیماری پذیری ارثی
hemorrhoid
[American]
U
بواسیر
[بیماری]
[پزشکی]
malady
U
فاسد شدگی بیماری
maladies
U
فاسد شدگی بیماری
to get back on one's feet
U
بهتر شدن
[از بیماری]
haemorrhoid
[British]
U
بواسیر
[بیماری]
[پزشکی]
polio
U
بیماری فلج اطفال
hemorrhoid
[American]
U
همورویید
[بیماری]
[پزشکی]
hypertension
U
بیماری فشار خون
haemorrhoid
[British]
U
همورویید
[بیماری]
[پزشکی]
red plague
{sg}
U
آبله
[پزشکی]
[بیماری]
wernicke's encephalopathy
U
بیماری مغزی ورنیکه
black vomit
U
تب زرد
[پزشکی]
[بیماری]
yellow fever
U
تب زرد
[پزشکی]
[بیماری]
yellow jack
[colloquial]
[yellow fever]
U
تب زرد
[پزشکی]
[بیماری]
pesthole
U
لانه بیماری ومیکروب
loose smut
U
بیماری زنگ گندم
insect vectors
U
حشرات ناقل بیماری
inpatient
U
بیماری که در بیمارستان میخوابد
iatrogenic illness
U
بیماری پزشک زاد
slapped cheek syndrome
U
بیماری پنجم
[پزشکی]
psychosomatic disease
U
بیماری روانی- تنی
pox
{sg}
U
آبله
[پزشکی]
[بیماری]
smallpox
{sg}
U
آبله
[پزشکی]
[بیماری]
paranosis
U
بهره کشی از بیماری
primary gain
U
بهره اصلی بیماری
diphtheria
[diph]
U
دیفتیری
[پزشکی]
[بیماری]
paranosic gain
U
بهره اصلی بیماری
hemiparasite
U
انگلهایی که بیماری زا نیستند
fifth disease
[Erythema infectiosum]
U
بیماری پنجم
[پزشکی]
he fell ill
U
به بستر بیماری افتاد
variola
{sg}
U
آبله
[پزشکی]
[بیماری]
gilles de la tourett's disease
U
بیماری ژیل دو لاتورت
bladder stone
U
سنگ مثانه
[پزشکی]
[بیماری]
vesical calculus
U
سنگ مثانه
[پزشکی]
[بیماری]
yellow fever
U
طاعون زرد
[پزشکی]
[بیماری]
kidney stone
[Calculus renalis]
U
سنگ کلیه
[پزشکی]
[بیماری]
lepidosis
U
بیماری پوست پولک دار
black vomit
U
طاعون زرد
[پزشکی]
[بیماری]
Hand, foot and mouth disease
[HFMD]
U
بیماری دست، پا و دهان
[پزشکی]
chicken pox
{sg}
U
آبله مرغان
[پزشکی]
[بیماری]
chicken-pox
{sg}
U
آبله مرغان
[پزشکی]
[بیماری]
nephrolith
U
سنگ کلیه
[پزشکی]
[بیماری]
bladder calculus
U
سنگ مثانه
[پزشکی]
[بیماری]
cystolith
U
سنگ مثانه
[پزشکی]
[بیماری]
yellow jack
[colloquial]
[yellow fever]
U
طاعون زرد
[پزشکی]
[بیماری]
varicella
U
آبله مرغان
[پزشکی]
[بیماری]
renal calculus
[Calculus renalis]
U
سنگ کلیه
[پزشکی]
[بیماری]
The soldiers died from illness and hunger.
U
سربازان از گرسنگی و بیماری مردند.
locoism
U
نوعی بیماری اسب ودام
melituria
U
بیماری قند سلس البول
pathoneurosis
U
روان رنجوری بیماری زاد
poliomyelitic
U
مبتلا به بیماری فلج کودکان
symptomatology
U
علم شناسایی نشانههای بیماری
to d. in one's bed
U
دراثر پیری یا بیماری مردن
symptomatic
U
مطابق نشانه بیماری نماینده
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com